یافته ها معمولاً موید این نکته اند که در مجموع نوجوانان و جوانان در آمریکای شمالی و اروپا کمتر از افراد میانسال و پیر مذهبی اند به علاوه معلوم شده است که دینداری نوعاً بین ۱۰ تا ۱۸ سالگی دست کم در نوجوانانی که متعلق به گروه های مهم مذهبی اند رو به کاهش می نهدلیکن این سخن را نباید بدین معنا گرفت که نوجوانان غیرمذهبی اند یا اینکه دین تاثیر کمی بر زندگی آنان دارد آلپرت و دیگران در بررسی دین بین دانشجویان کالج در سال ۱۹۴۸ دریافتند که از هر ۱۰ دانشجویی که نمونه آماری و تشکیل میدادند تقریباً ۷ نفر احساس میکردند که در زندگی خود به دین نیاز دارند( ۸۲ درصد از ن و ۶۸ درصد مردان) به علاوه فقط ۶ درصد مردان و ۱۰ درصد ن گزارش دادند که اصلا تعلیم مذهبی ندیدند چنان که انتظار میرفت دانشجویانی که تعلیم مذهبی دیده بودند بیش از سایرین خود را نیازمند دین می دیدند این نقطه آلپورت و دیگران را به این نتیجه رساند که تعلیم و تربیت آغازین احتمالا موثرترین عامل روانشناختی در آینده مذهبی فرد است .در کل ۱۵ درصد نمونه آلپرت و دیگران گزارش دادند که ظرف شش ماه گذشته به هیچ گونه عمل مذهبی نپرداخته و هیچ نوع حالت مذهبی ذهنی را تجربه نکردند سایر بررسی های پیشین نیز نشاندهنده اهمیت دین در زندگی دانشجویان بودند
یک بررسی در سال ۱۹۶۲ معلوم داشت که حدود ۹۰ درصد از برندگان بورس تحصیلی ملی در بدو ورود به کالج احساس میکردند که به عقاید دینی نیاز دارند تقریباً در همان هنگام معلوم شد که حدود ۱۲ درصد از دانشجویان کالج در باب تعارض های مذهبی خود نظر انتقادی دارند یا به این سبب دچار بحران شدید اند هیویگ هرست و کیتیتگ نتیجه گرفتند داده ها نشان می دهند که اکثر جوانان صادقانه و گاه تا حدی ناامیدانه می کوشند تا از عقاید مذهبی خود سر در بیاورند اما این بررسی ها بیش از ۳۰ سال پیش صورت گرفتند آیا روزگار تغییر کرده است؟ ظرف ۵۰ سال گذشته یا چیزی در همین حدود برخی کشورها ظاهراً شاهد کاهش گسترده و اساسی میزان و حضور در کلیسا و ضعف مفرط عقیده مذهبی بودهاند بیبی برآورد کرده است که در دهه ۱۹۴۰ از هر ۱۰ کانادایی ۶ نفر هر هفته به کلیسا می رفتند لیکن این رقم تا اوایل دهه ۱۹۹۰ پیوسته کاهش یافت چنان که به رغم اندکی بیش از ۲ در ۱۰ نفر رسید این نرخ ۲۰ درصدی تا سال ۲۰۰۰ ادامه یافته است و نوجوانان و بزرگسالان مذهبی کانادا را بیش از پیش در ردیف بریتانیا فرانسه آلمان هلند و کشورهای اسکاندیناوی قرار داده است در این کشور های اروپایی نوعا کمتر از ۱۰ درصد جمعیت به کلیسا می روند و حضور منظم در کلیسا نیز به همین نسبت کاهش یافته است فرانسیس یادآور شد که نوجوانان بریتانیایی در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به تدریج نظر مثبت کمتری نسبت به مسیحیت نشان دادند و جریان کلی کاهش اعتقادات مذهبی در بزرگسالان بریتانیایی تا دهه ۱۹۹۰ استمرار داشته است تمایلات مذهبی در استرالیا و ژاپن نیز کمتر از ایالات متحده است این بدان معنی نیست که جوانان به معنای زندگی نمی اندیشند مثلا هرچند فقط ۲۰ درصد نوجوانان کانادایی توجه زیادی به دین دارند ۷۵ درصد آنان خود را متعلق به یک گروه مذهبی می دانند و نزدیک به همین مقدار نیز اغلب یا گاهی به هدف زندگی و آنچه پس از مرگ میدهد میاندیشند ارقام مربوط به ایالات متحده نشان میدهد که مردم عموماً از دین دور نشده اند یا چنین جریان دستکم بدان حد که در سایر کشورهای پیشرفته دیده میشود در آمریکا روی ندادند تمایلات مذهبی در ایالات متحده چه در میان بزرگسالان و چه در میان نوجوانان کماکان نسبتاً قوی است برخلاف آنچه در بسیاری از کشورهای غربی دیده میشود برخی پژوهشگران استدلال کردند که گزارش خود افراد از حضورشان در کلیسا دستکم در ایالات متحده ممکن است اصولاً مبالغه آمیز باشد لیکن بررسیهای دیگری که شامل منابع اطلاعاتی مشابه اند نشان میدهد که به طور نسبی نیز بین آمریکاییها به حضور منظم در کلیسا تمایل زیادی دارند حتی اگر سایر عوامل را در نظر بگیریم به طور کلی نرخ حضور آمریکاییها در کلیسا در دهه های اخیر برای بزرگسال نسبتاً ثابت مانده است هرچند نحوه تاثیر این ثبات موجب برخی اختلاف نظرها بوده است و به همین ترتیب بر اساس دادههای پیمایش اجتماعی عمومی در ایالات متحده عقیده به جهان پس از مرگ از ۱۹۷۳ تا ۱۹۹۱ زیاد و ثابت بوده است لیکن در مورد نوجوانان تغییراتی رخ داده است بر پایه دادههای برگرفته از سه سازمان پیمایش ملی عمده تصویر گستردهای از مشترکات مذهبی نوجوانان ایالات متحده به دست دادند دادههای طول این نشان میدهد که بین سالهای ۱۹۷۶ و۱۹۹۶ حضور در مراسم مذهبی هفتگی برای دانش آموزان پایه دوازدهم تا حدود ۸ درصد کاهش یافت و کسانی که هرگز به این مراسمات میرفتند یا به ندرت در آن حاضر میشدند تا ۴ درصد افزایش یافته اند فقط ۴۴ درصد از دانشآموزان پایه دوازدهم گزارش می دهند که طی چهار سال دوره دبیرستان گاهی در فعالیت های مذهبی گروهی جوانان شرکت کردهاند
به طور کلی می شود نتیجه گرفت که عقاید مذهبی جنبه ای مهم از زندگی نوجوانان در ایالات متحده آمریکا باید جامعه مذهبی تر از سایر دموکراسی های صنعتی پیشرفته باشد که تفاوتهای فرهنگی مهمان ویژه با توجه به نقشی که گروههای مذهبی به مرور زمان در جامعه ایالت متحده ایفاکردند شاید این امر حاصل تمایل موفقیت آمیز گروه های مذهبی ایالت متحده برای برآوردن نیازهای معنوی آمریکاییان باشد شاید در ایالات متحده پیوند گسستن صرفا نشانه تغییر در دینداری نباشد بلکه پیوند گسستن به نحو مهمی نمادین هم باشد و تغییری عمیق را در نگرش و سبک زندگی نشان دهد
منبع :روانشناسی دینِ محمد دهقانی (صحفه169 و 170)
بررسی رفتار مذهبی نوجوانان در ایالات متحده و اروپا
روانشناسی دین از سایت های خارجی wikipedya
متن در خور توجه رونشناسی دین بر اساس رویکرد تجربی از دکتر محمد دهقانی
مذهبی ,درصد ,متحده ,نوجوانان ,ایالات ,های ,ایالات متحده ,در ایالات ,در کلیسا ,بیش از ,درصد از
درباره این سایت